English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7337 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The coffee is piping hot. U این قهوه خیلی داغ است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
coffeebean U بن قهوه
coffees U قهوه
Brown قهوه ای
coffee قهوه
coffee berry U بن قهوه
teahouse U قهوه خانه
coffee berry U دانه قهوه
tea house U قهوه خانه
coffee tree U درخت قهوه
coffee shop U قهوه خانه
tea tray U سینی قهوه
coffee roaster U قهوه بوده
coffee grounds U تفاله قهوه
coffee house U قهوه خانه
coffee and milk U قهوه و شیر
coffee U درخت قهوه
coffees U درخت قهوه
iced coffee U قهوه سرد
black coffee U قهوه سیاه
mocha U قهوه مکا
black coffee U قهوه تلخ
black coffee U قهوه بی شیر
white coffee U قهوه با شیر
coffee and milk U شیر قهوه
percolators U قهوه جوش
coffeepot U قهوه ریز
coffee pots U قوری قهوه
coffeehouse U قهوه خانه
coffeebean U حبه قهوه
coffee pots U قهوه ساز
coffee pots U کتری قهوه
coffee pots U قهوه جوش
percolator U قهوه جوش
coffeebean U دانه قهوه
coffeepot U قهوه جوش
coffee mills U قهوه خرد کن
decaffeined coffee U قهوه بدون کافئین
tea shop U نهارخوری قهوه خانه
dark brown U رنگ قهوه ای تیره
Sienna <adj.> <noun> U رنگ قهوه ای سوخته
demitasse U فنجان قهوه خوری
black coffee U قهوه بدون شیر
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
tea shops U نهارخوری قهوه خانه
durian U درخت قهوه سودانی
sepia رنگ قرمز قهوه ای
suntan U قهوه مایل بسرخ
suntans U قهوه مایل بسرخ
coffee roaster U اسباب بودادن قهوه
to pulp coffee beans U دانههای قهوه را مغز کن
umber قهوه ای مایل به زرد
Tan <adj.> <noun> U رنگی میان قهوه ای و کرم
To color a room brown. U اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
Rosewood U رنگی میان بنفش و قهوه ای
rust U رنگ قرمز مایل به قهوه ای
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
brownstone U [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
kolanut U مغز تلخ قهوه سودانی
ocher <adj.> <noun> U رنگی میان قهوه ای و زرد
This tie tones in with a brown jacket(coat). U این کروات با کت قهوه ای جور می آید
I could do with a cup of coffee. U از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
kola U مغز قهوه سودانی درخت کولا
estaminet U قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) U قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
espresso U نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
cybercafe U نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
espressos U نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
Two coffees please . U لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
emergencies U خیلی خیلی فوری
emergency U خیلی خیلی فوری
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
irish coffee U قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
Would you care for a cup of coffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
coffee breaks U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul U کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom U [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
for long U خیلی
far and away U خیلی
dumpiness U خیلی
highly U خیلی
damn U خیلی
ten U خیلی
in large quantities U خیلی خیلی
dammit U خیلی
copious U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
not a few U خیلی ها
villainous U خیلی بد
to a large extent U خیلی
routh U خیلی
many U خیلی
very U خیلی
very little U خیلی کم
swith U خیلی عظیم
senseful U خیلی حساس
hand in glove U خیلی صمیمی
hand in glove U خیلی نزدیک
on any number of occasions <adv.> U خیلی از اوقات
sick [British E] <adj.> U خیلی خوب
oft [archaic, literary] <adv.> U خیلی از اوقات
sappy U خیلی احساساتی
giantess U زن خیلی قدبلند
iam in bad U خیلی محتاجم
awesome <adj.> U خیلی خوب
great <adj.> U خیلی خوب
rotundily U چاقی خیلی
bone dry U خیلی خشک
skinless U خیلی حساس
thank you very much U خیلی متشکرم
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
hand and glove U خیلی صمیمی
wicked <adj.> U خیلی خوب
hand and glove U خیلی نزدیک
ultraconservative U خیلی محتاط
toploftiness U خیلی متکبر
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
very light U خیلی سبک
number one U خیلی خوب
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
superrabundant U خیلی زیاد
subminiature U خیلی کوچک
span new U خیلی تازه
level best U خیلی عالی
Many thanks! U خیلی ممنون!
much was said U خیلی حرفهازده شد
much worse U خیلی بدتر
really sick U خیلی محشر
really wicked U خیلی محشر
of vital importance U خیلی ضروری
many persons U خیلی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
level best U خیلی خوب
lily white U خیلی سفید
lower most U خیلی پست تر
many people U خیلی از مردم
it is very easily done U خیلی به اسانی
oftentimes U خیلی اوقات
overstrung U خیلی حساس
primely U خیلی خوب
raff U خیلی زیاد
ritzy U خیلی شیک
I spoke my mind. U من خیلی رک گفتم.
many times <adv.> U خیلی از اوقات
precisian U خیلی دقیق
pixilated U خیلی حساس
He is a loose card . U خیلی ول است
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
in no time U خیلی زود
pianissmo U خیلی نرم
immensurable U خیلی قدیم
frequently <adv.> U خیلی از اوقات
often <adv.> U خیلی از اوقات
nifty U خیلی خوب
precipitate U خیلی سریع
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
faraway U خیلی دور
too tough U خیلی سفت
whopping U خیلی بزرگ
decrepit U خیلی پیر
once in the blue moon U خیلی بندرت
immediate U خیلی فوری
precipitated U خیلی سریع
precipitates U خیلی سریع
precipitating U خیلی سریع
niftiest U خیلی خوب
niftier U خیلی خوب
whackings U خیلی بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
superabundant U خیلی زیاد
parlous U خیلی مهیب
open-and-shut U خیلی سهل
quaint U خیلی فریف
wells U خیلی خوب
well U خیلی خوب
glorious U خیلی خوب
very good U خیلی خوب
Recent search history Forum search
1strong
1It could have been a lot worse.
1calm down have some coffee
1argan
2In order to be interesting you have to be mean
2In order to be interesting you have to be mean
1usually i moved much faster_ask the other girls that i'd been out with.
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1Wishing you a day that is as special in every way as you are. A very happy birthday to you!
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com